156


خواب دیده بودم..

تو می رفتی

و برای تمام برگ هایی که بعد از این خواهند ریخت

تراژدی می ساختی..

155


سردم است..

چون اسپرم در حال احتضاری می مانم

بر ملحفه یک پسر بچه معصوم..

154


تقریباً دیروز بود که همسرم مرا ترک کرد

نمیدانم، شاید هم هفته ی پیش بود..!